ایران رکورد تحصیلکردگان بیکار جهان را شکست
کشور ایران اکنون در جهان بیشترین تعداد تحصیلکردگان بیکار را دارد و از این حیث مقام اول را کسب نموده است. باید به مسئولین تبریک گفت بابت این مقام . ایده دهههفتادی «بیکار با سواد بهتر از بیکار بیسواد است» حالا در دهه 90 اصلیترین معضل کشور شده است.. دانشگاههای بیکیفیت، فارغالتحصیلان کارشناس، ارشد و دکترای بیکار اما مدعی این هستند ، که جایشان هیچجا نیست اما همه جا هستند! تب تند مدركگرايي از سوي جامعه و مدركدهي از سوي دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالي كشورمان موجب شده تا ايران پنج برابر پيشرفتهترين كشورهاي جهان دانشگاه داشته باشد .( ركوردزني تعداد دانشگاه در دنيا)
، 2 هزار و 640 دانشگاه، كشورمان را در تمام دنيا ركورددار كرده است. اين در حالي است كه كشور چين با جمعيت يك ميليارد و 357 ميليون نفري و هند با جمعيت يك ميليارد و 252 ميليوني به ترتيب با 2 هزار و 481 و هزار و 620 دانشگاه در ردههاي بعدي ايران جاي ميگيرند. در عين حال اگر حوزههاي علميه را هم در حوزه آموزش عالي به شمار بياوريم ميتوان با قاطعيت ايران را بزرگترين توليدكننده مدرك تحصيلي در جهان به شمار آورد.
با استناد به نتايج آخرين سرشماري عمومي نفوس و مسكن مركز آمار ايران، سال 90 یعنی ۱۰ سال پیش ، که صد در صد در حال حاضر آمار بسیاز نجومی تر است ، مجموعاً حدود 768 هزار فارغالتحصيل دانشگاهي بيكار در كشور وجود دارد كه از اين تعداد 207 هزار و 310 نفر داراي مدرك فوق ديپلم، 505 هزار و 10 نفر داراي مدرك ليسانس، 52 هزار و 169 نفر فوقليسانس و دكتراي حرفهاي و 3 هزار و 388 نفر نيز داراي مدرك دكتراي تخصصي هستند
تيرماه امسال بود كه نرخ بيكاري تحصيلكردهها از سوي وزير كار، تعاون و رفاه اجتماعي 40 درصد اعلام شد؛آن هم در شرايطي كه نرخ بيكاري جوانان 26درصد است. علي ربيعي همچنين در چهاردهمين دوره مسابقات ملي مهارت گفت«تنها 50درصد متقاضيان كار داراي مهارت هستند و مابقي اين مهارت را ندارند در حاليكه صنايع و بنگاههاي ما به نيروي مهارتي نياز دارند.»آمار بيكاران تحصيلكرده اما سال به سال افزايش مييابد .و با آمار بيكاري عمومي در جامعه فاصلهاي معنادار دارد؛موضوعي كه از يك سو بيانگر نقص عميق نظام آموزش و نياز سنجي بازار دارد و از سوي ديگر و با عنايت به گسترش كمي دانشگاههاي پولي نشان ميدهد انگار دولت و مسئولان آموزش عالي با ايجاد ولع و تب مدركگرايي به مدرك دهي به عنوان عاملي درآمدزا مينگرند. به خصوص اينكه با عنايت به هزينه 20 تا 30 ميليوني اخذ مدرك كارشناسي ارشد و هزينه 50 تا 60 ميليوني گرفتن دكترا در دانشگاههاي غير روزانه و با عنايت به افزايش روز افزون متقاضيان كارشناسي ارشد و دكترا ميتوان به این نتیجه رسید که، دريافت مدركدهي ميتواند چه سود كلاني را نصيب ساختار آموزش عالي كند.
(تولد بزهكاران تحصيلكرده )، از سوي ديگر بديهي است، طبقه ضعيف و متوسط جامعه توانايي چنين هزينهاي را براي ادامه تحصيل ندارند و اين مسئله خود به عاملي براي افزايش نابرابريهاي اجتماعي منجر ميشود يا با افزايش فشارهاي اقتصادي و اجتماعي به قشر ضعيف براي رسيدن به قشر ثروتمند جامعه و با توجه به اينكه تحصيلات عاليه يك مزيت اجتماعي به شمار ميآيد، رفتهرفته با پديده بزهكاران تحصيلكرده مواجه خواهيم شد. همچنانكه رئيس سازمان زندانها اعلام كرده طي پنج سال گذشته آمار مجرمان داراي مدرك دانشگاهيرو به افزايش است. براي مثال در پاييز 88 در گزيده آماري منتشر شده از شاخصهاي اجتماعي و فرهنگي كشور، 43درصد زندانيان تحصيلات بالاتر از ديپلم داشتهاند
و اين رقم در سال 89 به 59/3 رسيده است. همچنين در سال 92 اعلام شده است كه 37درصد مبتلايان به اعتياد، افراد تحصيلكرده بودهاند. اگر در بين معتادان متجاهر و كارتنخواب هم جستوجو كنيد با افرادي مواجه خواهيد بود كه مدرك دكترا دارند.
(ضرر 500 ميليارد دلاري) تحصيل هر فرد در دانشگاههاي كشور چه تحصيل رايگان و چه تحصيل در دانشگاههايي كه شهريه ميگيرند، هزينههاي اقتصادي زيادي براي كشور در بر دارد. پيش از اين نيز وزارت علوم گفته بود، خروج نخبگان از ايران سالانه 150 ميليارد دلار به اقتصاد كشور ضرر ميزند. مبناي اين محاسبه اين بود كه هر دانشآموخته مهاجرت كرده، يك ميليون دلار براي كشور زيان اقتصادي دارد. همين عدد را اگر مبنا قرار دهيم، حدود 500 هزار تحصيلكردهاي كه هر سال به جمعيت بيكاران كشور اضافه ميشود، سالانه 500 ميليارد دلار خسارت اقتصادي براي ما دارند.(نرخ بیکاری بالا در میان نیروی کار تحصیلکرده)
بیکاری در ایران به ویژه در میان نیروی کار با تحصیلات عالی و به خصوص زنان تحصیلکرده، به شدت بالاست، به نحوی که در سال ۱۳۹۵ به بالای ۲۰ درصد رسیده است. این مطلب حاکی از آن است که گذراندن سطوح بالاتر آموزشی لزوماً تضمین کننده اشتغال برای زنان و مردان تحصیلکرده نیست. نرخ بیکاری زنان و مردان دارای تحصیلات عالی از سال ۱۳۸۵ تا ۱۳۹۵ روندی صعودی داشته است. نرخ بیکاری زنان دارای تحصیلات عالی در سال ۱۳۹۵ به بیش از ۳۱ درصد افزایش یافته است..بیکاری بالا در میان فارغ التحصیلان دانشگاهی در ایران ، به دلیل کمبود تقاضا در بازار کار و مازاد عرضه نیروی کار دارای تحصیلات عالی است. به لحاظ تاریخی، بخش عمومی تأمین کننده اصلی شغل برای افراد با تحصیلات عالی بوده است. داشتن مدرک دانشگاهی یکی از الزامات اصلی برای ورود به مشاغل بخش عمومی در ایران است و این الزام توسط دولت برای مشاغل خاصی در بخش خصوصی نیز مقرر شده است. کاهش اخیر مشاغل بخش عمومی و تقاضای ضعیف نیروی کار در بخش خصوصی همراه با موج عظیم عرضه نیروی کار تحصیلکرده، منجر به بیکاری بالاتر در میان این گروه از نیروی کار شده است. این امر به ویژه برای زنان صادق است که به دلیل هنجارهای اجتماعی رایج در ایران، اشتغال در بخش عمومی را ترجیح میدهند و باید با مردان بر سر تعداد محدود مشاغل بخش عمومی رقابت کنند.در سالهای اخیر نرخ مشارکت کل کشور و جمعیت جوان ۱۵ تا ۲۹ ساله روندی نزولی را طی کرده و این پدیده به رغم روند افزایشی جمعیت جوان به وقوع پیوسته است. یکی معیت جوان در بازار کار، تغییر ترجیحات آنها به سمت افزایش تحصیلات دانشگاهی و به تعویق انداختن ورود به بازار کار است. اما نکته در اینجا است که تحولات ساختاری تولید و فناوریهای به کار گرفته شده در کشور چنان تحول اساسی را تجربه نکرده است تا بتواند تقاضای کافی برای جوانان فارغ التحصیل دانشگاهی ایجاد کند. این پدیده که عدم تطابق شغلی نامیده میشود، به معنای ناهماهنگی میان تحصیلات و مهارتهای مورد نیاز نیروی کار و مشاغل موجود در اقتصاد است و میتواند یکی از دلایل اصلی افزایش نرخ بیکاری و کاهش بهره وری به شمار رود. در دوره ۱۳۹۵-۱۳۸۴ تعداد افراد دارای تحصیلات بالای دیپلم در میان بیکاران با شتاب بیشتری نسبت به شاغلان این گروه افزایش یافته است، نکته در خور توجه این است که پدیده عدم تطابق تحصیلی در بین نیروی کار زن با شدت بیشتری نسبت به مردان در بازار کار بروز یافته است.خبرگزاری رکنا اعلام کرد : در شرایطی که آمارهای رسمی مرکز آمار ایران نشان می دهد که حدود 60 درصد زنان تحصیل کرده ایرانی بیکار هستند، دکتر نیره توکلی، پژوهشگر مطالعات زنان معتقد است که مهمترین علت بیکار ماندن بخش زیادی از این زنان، این است که جامعه اشتغال زنان را جدی نمی گیرد. این مساله نیز روی تعریف بانوان ایرانی از هویت فردی خودشان اثر می گذارد و باعث می شود که برخی زنان تحصیلکرده، خودشان از داشتن شغل صرف نظر کنند. این در حالی است که به گفته توکلی، زنان متخصصی که سر کار نمی روند، عملا باعث هدر رفتن هزینه ای می شوند که دولت و خانواده هایشان برای تخصص گرفتن آنها صرف کرده اند(در قسمت بعدی نگاهی می اندازیم به صدای مردم ) ( چرا دانشگاههای ما کاربردی نیستند و چیزی یاد میدهند که در عمل به درد فارغ الحصیلان دانشگاهها نمیخورد و برای آنها کار و کسب درآمد ایجاد نمیکند؟ چرا نیازسنجی برای جذب دانشجو نداریم؟ مثلاً شرکتهای پتروشیمی به آموزش عالی اعلام کنند هرساله ۱۰۰۰ نفر کارشناس ارشد نفت نیاز داریم! اما حالا میبینیم دانشگاه هرساله ده هزار مهندس نفت بیرون داده و ۶ سال از بودجه کشور را خرج آموزش هرکدامشان نموده تا از میان آنها هزارنفرشان در آزمون استخدامی و گذراندن مراحل هفت خوان رستم برگزیده شوند و بقیه بیکار گردند ، متاسفانه نگاه جامعه و دانشگاه به فارغ ال تحصیل شدن مدرک گرایی بود نه کار اموختن وکسب مهارت و به همین دلیل با طیف وسیعی از جامعه جوان و بیکار مواجه بوده ایم که البته از خطای برنامه ریزی اشتباه مسعولین و برنامه ریزان فرهنگی هم نمیتوان گذشت .)(من دانشجوی دکترا هستم و یک ساله دنبال کار می گردم حتی یک کار پاره وقت.تو این مدت هم با تدریس خصوصی و نقشه کشی خودمو سرگرم کردم پلی چه فایده. هرجا می رم می گن به زن کار نمی دیم. نا شکر نیستم ولی جوونیم برباد رفت )(در کشور ما بدلیل وجود مسئولان سهمیه ای پارتی دار زبان دار و منفعت طلب و با توجه به سیاستهای انها کشور که در حال تبدیل شدن به یک کشور عقب افتاده است و در چنین کشوری با اقتصاد ضعیف فقط مردم باید شکم خود را سیر کنند نیازی به این همه دانشگاه و دانشجو نخواهد بود چراکه همه چندین سال از عمر خود را در دانشگاه هدر خواهند داد).(من خودم لیسانس دارم بیکارم خیلی ازدوستای من هم لیسانس دارند ولی بیکارند . اصلا هیچ کدومشون سرکارنیستند ، نمیدونم چرا با وجوداین همه بیکار ، دولت ما اصرار فرزنداوری وزیادشدن جمعیت رو دارند . وقتی کار برای مردم نیست دیگه مردم هم نمیتونند بدون کارازدواج کنند پس اصراری برای زیادجمعیت نداشته باشید مردم با بیکاری چی بخورن نمیتونندشکم خودشونوسیرکنند چ برسه که دولت ازشون بچه هم میخواد تا عملکرد مسولین اینجوری هست هیچ پیشرفتی درجمعیت کشورنخواهید دید!!!) (باهزارامیدوارزودانشگاه رفتیم که بیکار نباشیم غافل ازاینکه دانشگاه رفتن ماهم سرکاری بود جوان که چه عرض کنم همه پیرشدیم) و در قسمت آخر دو داستان واقعی از افراد تحصيلكرده جامعه و شغلی که در حال حاضر به آن مشغول هستند را میشنویم
(*(پزشکی که تاجر نخ شد)*) بهروز پزشک است اما دست تقدیر او را راهی بازار کار کرده و حالا به جای طبابت در مطب و بیمارستان در بازار تهران نخ معامله می کند . خودش میگوید : از کودکی به پزشکی علاقه داشتم و دوست داشتم روزی پزشک شوم تا این که با قبولی در کنکور وارد دانشکده پزشکی شدم و تمام درهای موفقیت به رویم بازشد . حالا دیگر خودم را در لباس سفید پزشکی می دیدم.اما روزگار آنگونه که فکرش را می کردم نبود.بهروز در میان صحبت هایش هر از گاهی مجبور می شود تلفن های حجره اش را نیز جواب دهد و به قول کاسب های بازار کار مشتری ها را هم راه بیندازد.دکتر استکان چای را یک نفس سر می کشد و می گوید : بعد از دانشگاه اوضاع آن گونه که فکرش را می کردم پیش نرفت . بعد از گذراندن دوران طرح تبدیل شده بودم به یک پزشک عمومی بیکار که ناچار بود با کمترین حقوق و امکانات کار کند و برخلاف آرزوهایش زندگی کند . در همان ایام به اصرار خانواده ازدواج کردم و از همان روزها بود که مسیر زندگی ام تغییر کرد و به کمک یکی از اقوام همسرم مسیر بازار را پیش گرفتم و در نهایت آن چیزی شدم که امروز می بینید . امروز کار و کاسبی ام خوب است و از سطح درآمدی مناسبی برخوردارم.حالا تنها نام دکتر را یدک می کشم و البته برای اقوام و نزدیکان هم طبابت می کنم . راستش را بخواهید وقتی به دوران دانشجویی ام فکر می کنم دلشوره ای وجودم را فرا می گیرد و پیش خودم می گویم ای کاش پا به این راه نمی گذاشتم و جای یک نفر دیگر که می توانست پزشکی مفید برای کشورش باشد را اشغال نمی کردم . دکتر قدیمی در واکنش به سرنوشت پزشکانی همچون بهروز و تغییر مسیر زندگی آنها برخلاف آن چه جامعه برایشان سرمایه گذاری کرده است می گوید : سرخوردگی های اجتماعی و پیامدهای نامطلوب آن در سطح روابط اجتماعی افراد به عنوان بخشی از آسیب ها قلمداد می شود . در بررسی چرایی به وجود آمدن چنین پدیده ای شاید اتهام اصلی متوجه دانشگاه هایی باشد که با بی برنامگی دانشجو پذیرفته اند و بدون در نظر گرفتن نیاز جامعه تنها به پر کردن صندلی های خود پرداخته اند . در این زمینه باید دانشگاه ها با نیازسنجی بازار کار در سطح ملی به مقوله آموزش نیروی انسانی ورود پیدا کنند . به گفته این استاد دانشگاه ، اگرچه جذب بی برنامه دانشجو به ویژه در مقاطع تحصیلات تکمیلی نقشی به سزا در افزایش تعداد بیکاران تحصیل کرده داشته و دارد اما نباید از نبود ظرفیت ها و فرصت های کافی برای ایجاد شغل های تازه توسط اقتصاد کشور طی سال های اخیر نیز غافل شد.چراکه آمار منتشر شده توسط مرکز پژوهش های مجلس در دوره زمانی سال های 84 تا 93 حکایت از ایجاد تنها 680 هزار فرصت شغلی جدید دارد درحالی که تعداد جمعیت جوان و تحصیل کرده کشور به دوبرابر افزایش یافته و بازار کار توان جذب این تعداد افراد متخصص را نداشته است .(*(مسافر کشی با مدرک کارشناسی زبان انگلیسی*)) ! خیلی تاکید دارد که کارش مسافرکشی نیست.فعلا کار مناسب به دست نیاورده و از سر اجبار به مسافرکشی روی آورده تا خرج زندگی اش را درآورد و دستش جلوی پدرش دراز نباشد.رامین دو سالی می شود که از دانشگاه دانش آموخته شده و هر روز هم دنبال کار است.اما امیدش را هنوز از دست نداده و هر روز صفحات نیازمندی های روزنامه را مرور می کند تا شاید گره کوری که بر زندگی شغلی اش خورده با یکی از شماره های داخل آگهی های روزنامه باز شود . نیازی نیست سوال پیچش کنی تا برایت از زندگی اش بگوید.رامین دل پر دردی دارد.می گوید : زمان برگزاری کنکور به تنها چیزی که فکر می کردم این بودکه وارد دانشگاه شوم و درس بخوانم.فکر می کردم هر چیزی بخوانم بهتر از دانشگاه نرفتن است . اما وقتی وارد دانشگاه شدم و حالا که درسم را تمام کرده ام متوجه شدم بازار کار دراختیار آن هایی است که بهترین هستند.من در رشته تحصیلی ام بهترین نبودم.ای کاش آن زمان کسی راهنمایی ام می کرد که به هر طریقی درس خواندن و هر رشته ای را خواندن موفقیت به همراه نمی آورد .
با امید اینکه روزی در ایران خرید مدرک با پول و دانشگاه های کشکی از بین بره . و کسانی هم که چندین سال از عمرشون رو حتی تو دانشگاه تهران و دانشگاه شریف تحصیل کردن و الان بیکارن ، به حقشون برسن و پارتی بازی در گیر آوردن شغل به اتمام برسه