ساترا و سوابقش، ابزاری برای سرکوب در حوزهی رسانه در جمهوری اسلامی ایران
برای سرکوب رسانههای تصویری، جمهوری اسلامی راههای متفاوتی را در پیش گرفته است. زمانی تصور میکردند سلطهی صداوسیما همیشگی خواهد بود و کافیست صداوسیما را در اختیار داشته باشند و نظارت تمام و کمالی بر آن اعمال کنند و حتی اگر کمی فضا را در سینماها بازتر کنند سرکوب به تمامی انجام میشود. روزی روزگاری داشتن یک حلقه ویدئوی ویاچاس از داشتن چند بسته مواد مخدر خطرناکتر بود. اما بازار ویدئوها گرم شد و پول خوبی در آن بود و کمکم از سالهای اولیهی سلطهی هواداران آیتالله خمینی بر کل ارکان نظام که گذشت و پول جای دین و ایدئولوژی را گرفت، مبارزه با پخش و نشر ویدئوها هم، در کنار پخش و توزیع مواد مخدر، به کاسبی تازهای تبدیل شد. از یک سو خودشان ویاچاسها را توزیع میکردند، یا از توزیعکنندگان باج میگرفتند، و از سوی دیگر خودشان جمعآوری میکردند و جریمه میستاندند. بعد ماهوارهها آمدند و کسبکار جدیدی راه افتاد. شبکههای ماهوارهای فراگیر را اجازه دادند به شرط این که حرف سیاسی نزنند آزاد باشند و بتوانند تبلیغات داخلی بگیرند و خودشان دستگاههای ماهواره را میفروختند و خودشان هرازگاهی حمله میکردند برای جمعآوری. در واقع باز بازی باج و جریمه در ابعاد دیگری وارد ماجرا شد.از یک سو تکنولوژی در حال پیشرفت است و اکنون هر گوشی همراه یک رسانهی تصویری شده است و دیگر، دستِکم، کسی از نسل جدید حتی اخبار را به صورت پیوسته و از یک کانال نگاه نمیکنند و به صورت گزینشی از کانالهای مختلف اخبار را میشنوند و با آمدن ویاودیها فیلمها را هم با انتخاب خود برمیگزینند و اینجاست که جمهوری اسلامی نه میتواند ماننده کرهی شمالی عطای درآمد حاصل از فعالیتهای فرهنگی و هنری را به لقای کاهش سرکوب و گسترش آگهی ببخشاید و نه میتوانند بدون سرکوب مملکتداری کند در میان این چرخدندهی معیوب روز به روز خُردتر میشود.«سازمان تنظیم مقررات رسانههای صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی»، که به اختصار «ساترا» نامیده میشود، یکی از دهها نهاد وابسته به صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران است. این نهاد که مسئولیت تنظیمگریِ رسانههای صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی ایران را بر عهده دارد تنها عامل سرکوب بسترهای نمایشی خانگی است و بر خلاف نام پرطمطراقش هیچ کمکی به ارتقای این بسترهای نمایشی نمیکند.ادامه مطلب
ادامه مطلب در وبسایت خط صلح