صد روزی که ایران را تکان داد
صد روز پس از آغاز جنبش فراگیر «زن، زندگی، آزادی»، همه شواهد نشان میدهند که رویارویی جمهوری اسلامی و خیزش اعتراضی وارد یک دوران فرسایشی شده است.با وجود اشکال بیرحمانه سرکوب حکومتی، تداوم این رخداد تاریخی از شهریور ماه به اینسو را باید یک پیروزی و دستاورد بزرگ برای نسلی شجاع به شمار آورد که با دستان خالی به جنگ حکومت نظامیان و دستگاههای مخوف امنیتی آن رفته است.جمهوری اسلامی به جای درک پیام اصلی اعتراضها و چرایی گسستی که میان حکومت و جامعه پیش آمده، تنها به سرکوب، تخریب و خاموش کردن اعتراضات میاندیشد. اشکال گوناگون خشونت حکومتی که نتیجه آن از جمله بیش از ۵۰۰ کشته و هزاران مجروح و زندانی بوده، نتوانسته جوانان و مردم را به سکوت و ترک میدان نبرد وادارد.پیامد ملموس این ایستادگی و مقاومت جوانان و سایر گروههای اجتماعی هم شکلگیری نوعی چرخش اساسی در ذهنیت و انگاره جمعی جامعه درباره حکومت و آیندهاش است. بدین گونه، ترس از حکومت و دستگاههای رنگارنگ نظامی و امنیتی سرکوب جایش را به روانشناسی جمعی جدید و ذهنیت انقلابی داده که در آن برای نخستین بار دگرگونیهای سیاسی اساسی به امر ممکن و قابل دسترسی تبدیل شده است.بازیگران اصلی این چرخش اساسی دختران و پسران جوانی هستند که با خلاقیت و شجاعت اجتماعی بیمانندی توانستند دیواربلند ترس را فرو ریزند، در خیابانها بمانند و اینبار بر خلاف سالهای ۱۳۹۶ و ۱۳۹۸ سرکوب آنها را به کنج خانه نکشاند. جنبش «زن، زندگی، آزادی» با هویت و نمادهای نیرومند به یک واقعیت اساسی در فضای سیاسی ایران تبدیل شده است.
چرخش اساسی در متن جامعه ایران : تفاوت جنبش بزرگ ۱۴۰۱ در مقایسه با جنبشهای گذشته از جمله در دگرگون شدن شرایط و زمینه جامعه ایران در چند سال اخیر است. از میان عوامل شاید بتوان به سه تحول مهم اشاره کرد:عامل نخست وجود همزمان ابربحرانهایی است که جامعه ایران را به لبه پرتگاه سقوط تاریخی کشانده است. این بحرانهای فراگیر هم اقتصادی، سیاسی و ژئوپولیتیکی هستند و هم اجتماعی، زیست محیطی، فرهنگی و اخلاقی. همزمانی این بحرانهای در هم تنیده که در زندگی روزمره مردم حضوری پررنگ دارند سبب شده کمتر کسی در ایران بتواند از آسیبهای بزرگ آنها مصون بماند. سقوط قدرت خرید گروههای گستره جامعه، رانده شدن شمار بزرگی از مردم به زیر خط فقر و فلاکت، کمبود کالاهای مورد نیاز، آلودگیهای زیست محیطی و بحران آب، فسادهای گسترده حکومتی و نظامیان، ممنوعیتها و محدودیتهای رنگارنگ در حوزههای فرهنگی و زندگی اجتماعی، نبودن آزادیهای مدنی و فردی، تبعیضهای جنسیتی، دینی و قومی سبب شدهاند در ایران امروز بخش بسیار بزرگی از مردم به نوعی سرخورده، ناراضی و خشمگین باشند. جمهوری اسلامی که به نام معنویت و اخلاق به قدرت رسید، خود به یکی از بیاخلاقترین و فاسدترین حکومتهای دوران ما تبدیل شده است...