این انقلاب عظیمی که در ذهن ایرانیها رخ داده، جمعکردنی نیست ...
با خودم فکر میکنم شاید بتوانند انقلاب کف خیابان را برای چند صباحی جمع کنند اما با این انقلاب عظیمی که در ذهن ایرانیها رخ داده چه میتوانند کرد؟ این یکی جمعکردنی نیست و به نظر میرسد تازه آغاز شده است.
مفهوم جدید انقلاب ملی ایرانی از این تصور و خیال نیرو میگیرد که تاریخ ایران ناگهان از نو آغاز میشود و داستانی سراسر نو که هیچگاه قبلا گفته یا دانسته نشده بهزودی شروع خواهد شد.
ما با نیرویی سترگ روبرو هستیم که میخواهد همه را خواهی نخواهی مقهور خود سازد و به قول روسو "مردمان را مجبور به آزاد شدن " کند. "نمیدانم اسمش را به قول توکویل "شور آزادی همگانی" بگذارم یا به قول هانا آرنت "کینه شورانگیز".آنچه در این جوانها میبینم اشتیاق، غرور، آرمانخواهی و نوعی احساس قدرت مطلق است.دنیا را میخواهند و همین حالا هم میخواهند.ناممکن را طلب میکنند و در عین حال خود را واقعگرا میدانند. عزم خودپسندانهای دارند برای داشتن و رسیدن به هر چیز ناممکن و بعید.آنها خبر از ظهور ارادهای میدهند که نمونهاش را کمتر در تاریخ این آب و خاک دیدهایم. طلب انقلاب دارند به جای طلب قدرت سیاسی. بیش از آنکه در پی تغییر فضای سیاسی باشند خواهان تغییر در تمامیت زندگیاند.خواهان براندازی رسوم، رفتارها، سلایق و تابوهای کهناند و سر سازگاری با مداراجویی و میانهروی آدمهایی از جنس من ندارند. آنها مفهوم فروپاشی را تا مرتبه ستایش و تقدیس بالا بردهاند و ناتوانی خود را برای زیستن در دنیای تضادها و ناسازگاریها فریاد کشیدهاند.اینها هیچ اقتدار و مشروعیتی را به رسمیت نمیشناسند و شورش اجتماعی و فرهنگیای را آغاز کردهاند که برگشت ناپذیر به نظر میرسد.آنها میخواهند زندگیای را زندگی کنند که همیشه رویای آن را در سر داشتهاند.برخی چیزها بهراستی برگشت ناپذیر و نابودنشدنیست، حتی اگر مطمئن نباشی آخرش دقیقا به کجا ختم خواهد شد...