اخبار نقض حقوق بشر در ایران VVMIran e.V Vereingung zur Verteigung der Menschenrechte im Iran e.V

Saturday, June 11, 2022

-

شکنجه سفید؛ سیمایی دیگر از شکنجه در جمهوری اسلامی

شکنجه سفید عنوان کتابی است از نرگس محمدی که جلد دوم آن از سوی نشر باران در سوئد منتشر شده است. نرگس محمدی در این اثر در گفت‌وگو با پانزده زندانی سابق به انواع شکنجه‌هایی می‌پردازد که بر آنان در سلول‌ها اعمال شده است.



شکنجه ابزاری است که کارگزاران یک نظام بر فرد زندانی اعمال می‌دارند تا به شکلی بر وی تأثیر بگذارند. خشونت زبان شکنجه است و مهم‌ترین ابزار آن که بر جسم و روان زندانی برای دستیابی به اهدافی مشخص اعمال می‌شود. شکنجه از دیرباز تاریخ به کار گرفته می‌شد. نوع مدرن آن اما سازمان‌یافته و هدفمند مورد استفاده قرار می‌گیرد.

در شکنجه جسمانی هدف دست یافتن به اطلاعات است. شتاب در دستیابی اطلاعات نشان از ارزش آن دارد. برای نمونه در زندان‌های رژیم شاه و یا زندان‌های دهه شصت و هفتاد جمهوری اسلامی، از آن‌جا که شخص بازداشت‌شده می‌بایست بسیار سریع «تخلیه اطلاعاتی» می‌شد، مورد شکنجه‌های وحشت‌آوری قرار می‌گرفت تا هرچه زودتر دست‌یابی به اطلاعات میسر گردد. شلاق، دستبند قپانی و آوایزان کردن زندانی ساده‌ترین و رایج‌ترین شکل بودند. گروه‌های سیاسی از عضو خویش می‌خواستند تا حداقل ۲۴ ساعت شکنجه را تاب آورند تا در این فاصله امکان جابه‌جایی اعضای بازداشت‌نشده فراهم آید. و این امر بر بازجویان آشکار بود، پس شکنجه می‌کردند تا دانسته‌ها نسوزد.

شکنجه سفید نوعی از شکنجه است که به شکل موقت و یا مُدام بر روان زندانی اعمال می‌شود تا روند کار آن را مختل سازد. شکنجه سفید بر جسم اعمال نمی‌شود و اثری از خود در ظاهر برجا نمی‌گذارد؛ بی‌خوابی، صداهای ناهنجار و آزارنده، نور دایم؛ کم و یا زیاد، تاریکی، بازداشتن از رفتن به توالت، دمای کم و یا زیاد هوا، اتاق نمناک و یا کثیف و آلوده، سر پا نگاه‌داشتن، اعدام مصنوعی، لخت کردن، محرومیت از خوراک، آشامیدنی، امکانات درمانی و بهداشتی، تحرک، به کار گرفتن چشم‌بند، توهین، ایجاد وحشت، ایجاد اختلال در حواس، اختلال در سیستم درک، تنها نگاه داشتن و قطع رابطه او با دیگران و ده‌ها مورد دیگر از جمله ابزاری هستند که برای تخریب هویت شخص زندانی به کار گرفته می‌شوند. کوشش به عمل می‌آید تا زندانی از نظم خویش خارج و از خود تهی گردد. بازجویی‌های بی‌برنامه بر این روند تأثیر مضاعف دارند.

در شکنجه روانی که به شکنجه سفید مشهور است، کوشش به عمل می‌آید تا شخص از هویت خویش تهی گردد. در این نوع از شکنجه فرد و نه گروه مورد توجه است.

شکنجه روانی بهترین شکل برای درهم شکستن زندانی است و در این راستا ایزوله کردن او در سلول‌های انفرادی می‌تواند هم‌چون کتک زدن، گرسنه نگاه داشتن و بی‌خواب کردن تأثیر داشته باشد. وقتی تمامی روابط زندانی با جهان بیرون قطع گردد، او وارد مرحله‌ای از زندگی می‌شود که یک سوی آن هراس و اضطراب‌های مُدام (استرس) است و سوی دیگر آن احساس گناه. زندانی در چنین موقعیتی بیش از پیش در خود فرومی‌رود.

رابطه فرد با دنیای خارج که قطع شود، او دچار یک خلاء بزرگ می‌شود. بر زندانی نظمی را تحمیل می‌کنند خارج از هر منطقی و او مجبور به رعایت آن است. و همین‌جاست که روند عادی زندگی به‌هم می‌ریزد و دستگاه روانی او آسیب می‌بیند. اگر شکنجه جسمانی در ابتدای بازداشت و بیشتر با هدف کسب اطلاعات صورت می‌گیرد، در شکنجه روانی سرعت فوریت ندارد. برای درازمدت سازماندهی می‌شود.زندان انفرادی را به عنوان شاخص‌ترین نمونه از شکنجه سفید، گاه ابزاری دیگر از شکنجه روانی تشدید می‌کند. قطع رابطه با بیرون از زندان نیز بر آن تأثیر می‌گذارد و این‌جاست که زندانی به آشفتگی دچار می‌گردد. با روانی پریش احساس ناامنی و ناتوانی می‌کند. با هراسی فزاینده آینده‌ای نامعلوم را منتظر است. افکار گذشته به ذهن هجوم می‌آورند و او احساس می‌کند به دامچاله‌ای بی‌انتها گرفتار آمده است.

شکنجه سفید به این علت سفید نامیده می‌شود که اثری بر جسم به‌جا نمی‌گذارد. حس‌های انسان را دچار محرومیت می‌کند و در این راستا در سیستم ادراک او اختلال ایجاد می‌کند. شکنجه سفید اثری بس ژرف بر روان آدمی به‌جا می‌گذارد که گاه سالیان دراز و یا شاید تا پایان عمر موجب آزار فرد می‌گردد. در شکنجه سفید بازجویان می‌کوشند روان زندانی را درهم ریزند. در بازجویی‌های بی‌پایان و نامنظم مکانیسم‌های دفاعی زندانی را درهم می‌شکنند و با تأثیر بر روان و رخنه در هویت‌اش شخصیت او را دچار اختلال می‌کنند. زندانی در چنین موقعیتی از هرگونه رمز و راز زندگی تهی می‌شود، درون خویش افشا می‌کند و چه بسا تمامی هستی خود آشکار می‌سازد و در شرایطی حتا آن‌چه را که بازجو به عنوان حقیقت بر وی تلقین می‌کند، می‌پذیرد و یا شاید در موقعیتی قرار می‌گیرد که ترجیح می‌دهد که بپذیرد. زندانی که بی‌راز شود، از «من» خویش نیز تهی می‌شود. می‌گویند که سازمان سیا (CIA) نخستین‌بار آن را در دهه پنجاه میلادی به کار گرفت ولی واقعیت این است که در نظام هیتلری پزشکان نازی سال‌ها در آزمایشگاه‌های خویش بر روی تن و روان بازداشت‌شدگان و اسیران انواع آزمایش‌ها را تجربه می‌کردند. کلینیک والدهوف (Heiligen Haus) مشهورترین مکان این‌گونه از پژوهش‌ها بود و جالب این‌که بخشی از اسیران در این مجموعه از نیروهای نظامی آمریکایی و انگلیسی بودند که در بازداشت‌به سر می‌بردند...

ادامه گزارش و دانلود کتاب : دویچ وله آلمان