اخبار نقض حقوق بشر در ایران VVMIran e.V Vereingung zur Verteigung der Menschenrechte im Iran e.V

Monday, April 25, 2022

راهنمای سازمان ملل متحد برای پیشگیری از بزهکاری نوجوان

راهنمای سازمان ملل متحد برای پیشگیری از بزهکاری نوجوان (راهنمای ریاض) مصوب و اعلان مجمع عمومی طی قطعنامه شماره ١١٢/۴۵ مورخ ١۴ دسامبر ۱۹۹۵
١ .اصول بنیادین
۱ .پیشگیری از بزهکاری نوجوان بخشی اساسی از پیشگیری از جرم در جامعه است. اشخاص جوان بـا مشارکت درفعالیت های قانونی و مفید اجتماعی و اتخاذ گرایش انسان دوستانه در قبال جامعه و چشـم انـداز زنـدگی قـادر انـد نگرشهای غیر جرمی را توسعه دهند.
٢ .پیشگیری موفقیت آمیز بزهکاری نوجوان مستلزم تلاش از جانب تمام جامعه است تا رشد هماهنگ نوجوان را همراه با احترام و ارتقاء مسئولیت آنان از عنفوان کودکی، اطمینان دهد .
۵ .نیاز به و اهمیت سیاستهای مترقیانه پیشگیری از بزهکاری و مطالعه منظم بسط تدابیر بایـد مـورد تصـدیق و اذعـان قرار گیرد. این امر باید مجرم ساختن و یا به جزا رساندن آودآی را برای رفتاری که باعث صدمه جدی به رشد کودک یا آزار به دیگران نیست، باز دارد. این سیاست ها و تدابیر باید شامل موارد زیر گردد :
الف) تمهید فرصتها به ویژه فرصتهای آموزشی، تا نیازهای متنوع اشخاص جوان تأمین گردد و به عنوان چارچوبی حمـایتی برای صیانت رشد شخصی کلیه اشخاص جوان به ویژه آنهایی که آشکارا در محاصره یـا ریسـک اجتمـاعی هسـتند و نیازمنـد مراقبت خاص و حمایت اند، عمل کند.
ب) ایده ها و رهیافت ها ی تخصصی برای پیشگیری بزهکاری برپایه قوانین، فرایندها، نهادها، تسهیلات و شـبکه ارائـه خـدمت به هدف کاهش انگیزه، نیاز و فرصت برای یا شرایط موجب ارتکاب بزهکاری ات،
ج) مداخله رسمی به نفع شخص جوان با سرلوحه قراردادن انصاف و برابری،
د) صیانت رفاه، رشد، حقوق و مصالح کلیه اشخاص جوان.
ص) با این تلقی که رفتار جوانی یا کردار که با کلیه هنجارها و ارزشهای اجتماعی مطابقت ندارد اغلب جزئی از فرایند بلوغ و رشد است و در اکثر افراد با تغییر وضعیت به بزرگسالی به گونه ای خود انگیخته از بین میرود.
ز) با آگاهی از اینکه این عقیده مسلط در کارشناسان است، برچسب زدن شخص جوان به عنوان «منحرف» و «مبزهکـاری» یا «از پیش مبزهکاری» اغلب به رشد الگوی مداوم رفتار نامطلوب از سوی اشخاص جوان کمک میآند.
٣ .پیشگیری عمومی
٩.طرحهای پیشگیری جامع باید در سطح حکومت نهادینه گردد و شامل موارد زیر گردد:
الف) تحلیلهای ریشه یا مشکل و فهرست برداری از سرمایه ها، خدمات، تسهیلات و منابع موجود؛
ب) تعریف روشن مسئولیتها برای مؤسسات، نهادها، پرسنل واجد شرایط دخیل در تلاشهای پیشگیرانه؛
ج) مکانیسمهایی برای هماهنگی مناسب در رابطه با تلاش های پیشگیری میان مؤسسات دولتی و غیردولتی.
د) نظارت مداوم و ارزیابی دقیق خطمشیها، برنامه ها و راهبردهای مبتنی بر مطالعات پیشگویانه در جریان اجرا.
ر) روش هایی که به طور مؤثر فرصت ارتکاب اعمال بزهکاریانه را کاهش دهد.
ز) دخالت جامعه از طریق طیفی وسیع از خدمات و برنامه ها.
س) هماهنگی نزدیک چند وجهی میان حکومت ملی، ایالتی، استانی و محلی با مشارکت بخش خصوصی، نماینـدگی شهروندان جامعه ای که قـرار اسـت بـه آنـان خـدمت شـود و کـار، مراقبـت کـودک، آمـوزش بهداشـت، اجتمـاعی، نیـروی انتظامی و قضایی در اقدام هماهنگ برای پیشگیری بزهکاری نوجوان و جرم جوانان .
ض) مشارکت جوانان در سیاست ها و فرایند های پیشگیری بزهکاری از جمله توسل به منابع جامعه، خود یاری جوانان و جبران خسارت برای قربانی و برنامه های کمک؛
ط) پرسنل  متخصص در کلیه سطوح؛
۴ .فرایند های تخصص
١٠.باید بر سیاستهای پیشگیرانهای تأکید نهاده شود که اجتماعی کردن و ادغـام کلیـه کودکـان و اشـخاص جـوان را بـه ویژه از طریق خانواده، جامعه، گروههای همتا، مدارس، آمـوزش حرفـهای و جهـان کـار و از طریـق سـازمانهای داوطلبانـه تسهیل کند. توجه خاص باید به رشد شخصی مناسب کودکان و اشـخاص جـوان معطـوف گردیـده و بـه عنـوان شـرکا ی کامل و برابر در فرایند های اجتماعی شدن و ادغام پذیرفته شوند.
الف) خانواده
۱١.هر جامعه یا باید بالاترین اولویت را بر نیازها و رفاه خانواده و کلیه اعضایش قراردهد.
١٢.از آنجاییکه خانواده واحد اصلی مسئول برای اجتماعی شدن اولیه کودکا ن است تـلاش هـای دولتـی و اجتمـاعی در جهت حفظ تمامیت خانواده از جمله اعضای نزدیک آن باید دنبال گردد . بر عهده جامعه جامعه است که بـه خـانواده در مراقبت و حمایت و در اطمینان بخشیدن به رفاه جسـمی و ذهنـی کودکـان کمـک کنـد. ترتیبـات کـافی از جملـه مراقبـت روزانه باید فراهم گردد .
١٣.حکومت باید سیاست هایی را مقرر نماید که مستعد و مشوق رشد کودکان در محیط های خـانوادگی بـا ثبـات و جـاافتاده هستند. خانوادههای نیازمند کمک در حل شرایط بی ثبات یا مناقشه باید از خدمات لازم برخوردار شوند . ١۴.در جایی که محیط خانوادگی، باثبات و جا افتاده وجود ندارد وو قتی که تلاش های جامعـه در کمـک بـه والـدین ناکـام است و اعضای نزدیک آن قادر بـه ایفـای نقـش خـود نیسـتند جانشـینهـای بـدیل از جملـه مراقبـت، شـیر دادن و فرزنـد خواندگی باید مورد توجه قرارگیرد. چنین جانشینهایی تاحد ممکن باید محیط خانواده باثبات و جا افتـاده را تکـرار نمایـد در حالیکه احساسی از تداوم را برای کودکان ایجاد نموده و از این رو از مشکلات همراه بـا «تـرویج بیهـودگی» اجتنـاب گردد .
ب) آموزش
۲۰ .حکومت ها ملزم هستند آموزش عمومی برای تمامی اشخاص را فراهم نمایند.
٢١ .نظام های آموزشی علاوه بر فعالیتهای تحصیلی و آموزش حرفهای شان باید توجه ویژه به موارد زیر معطوف دارند:
الف) تدوین ارزش های اولیه و گسترش احترام به هویت فرهنگی و الگوهای خود کـودک، ارزشـهای اجتمـاعی کشـوریکه کودک در آن زندگی میآند و تمدن هایی که متفاوت از خود کودکاند و حقوق بشر و آزادی های بنیادین؛
ب) ارتقاء و رشد شخصیت و استعداد و توانا یئ های ذهنی و جسمی افراد جوان نسبت به کاملترین استعدادشان؛
ج) مشارآت اشخاص جوان به عنوان شرکت کنندگان فعال و مؤثر بیشتر از صرفاً محسوسات در فرایند آموزشی؛
د) انجام فعالیت هایی که احساس هویت و تعلق به مدرسه و جامعه را ترویج میکند؛
و) تشویق اشخاص جوان برای درک و احترام گذاشتن به نظرات و عقاید مختلف و همچنین تفاوت های فرهنگی و سـایر
تفاوت ها؛
ز) تمهید اطلاعات و راهنمایی درباره آموزش حرفهای، فرصت های شغلی و پیشرفت سوابق کاری؛
ص) تمهید حمایت عاطفی مثبت برای اشخاص جوان و اجتناب از سوء رفتار روانی؛
ض) اجتناب از تدابیر انضباطی سخت؛
منظوراز کودکان کار  چیست؟ این گروه چه رده سنی را شامل می‌شوند؟
طبق ماده 79 قانون کار به کار گماردن افراد کمتر از 15 سال تمام ممنوع است و طبق ماده 80 قانون مزبور کارگری که سنش بین 15 تا 18 باشد کارگر نوجوان نامیده می‌شود و طبق ماده 84 همین قانون در مشاغل و کارهایی که به علت ماهیت آن یا شرایطی که کار در آن انجام می‌شود برای سلامتی یا اخلاق کارآموزان یا نوجوانان زیان آور است حداقل سن کار 18 سال تمام است و تشخیص این امر با وزارت کار و امور اجتماعی است. به این ترتیب اگر منظور از کودکان کار کودکی باشد که از نظر قانونی به کار گماردن وی ممنوع بوده ولی با این حال به کار گمارده می‌شود باید کودکان کار را کودک زیر 15 سال تعبیر کنیم. دلیل این که قانونگذار اشتغال به کار کودک زیر 15  سال ممنوع اعلام می‌کند آن است که اولا اطفال باید در این سن مشغول به تحصیل باشند تا بتوانند آینده خود و کشورشان را بسازند و اشتغال به کار باعث می‌شود که کودک نتواند آینده شغلی مناسبی داشته باشد. کودک در این دوره از زندگی خود بیش از آن که مستعد کار باشد مستعد تحصیل است و والدین مکلف هستند زمینه تحصیل وی را فراهم کنند و از این جهت الزام قانونی دارند و حتی قانونگذار برای والدینی که مانع از تحصیل کودکان خود شوند یا از تامین هزینه تحصیل آنان امتناع ورزند ضمانت اجرای کیفری تعیین کرده است. ساختار شخصیتی کودک بیش از آن که در یک محیط شغلی شکل بگیرد در یک محیط تحصیلی شکل می‌گیرد. کودک در محیط تحصیل آداب اجتماعی زندگی را در کنار مهارت‌هایی که از نظر علمی کسب می‌کند می آموزد. او یاد می‌گیرد که راه بهتری را برای زندگی در پیش بگیرد و آینده بهتری را برای خود رقم بزند و قطعا نوع آینده‌ای که وی برای خود ترسیم می‌کند در آینده فرزندان وی نیز موثر خواهد بود. او باید در این سن با یادگیری علم بتواند در آینده جامعه خود نقش موثرتر و مهم‌تری را ایفا کند و اشتغال به کار همه این فرصت‌ها و امیدها و آرزوها را از وی می‌گیرد. آینده تاریکی را برای وی رقم می زند و وی را گرفتار می‌کند و امکان و زمینه رشد اجتماعی و علمی را از وی سلب می‌کند. ثانیا کودکی که در سنین پایین‌تر مشغول به کار می‌شود از نظر جسمی و روحی و روانی دچار مشکل می‌شود. از نظر فیزیکی در معرض ابتلا به انواع بیماری‌ها قرار می‌گیرد و بدن وی خمیده و فرسوده و دچار پیری زودرس می‌شود. او در این سن به طراوت و شادابی نیاز دارد. او به بازی و تفریح نیاز دارد و اشتغال به کار همه این فرصت‌ها را از وی می‌گیرد. روح و روان دو کودک را مقایسه کنید که یکی از صبح تا شب مشغول کار است تا لقمه نانی را به دست آورد و در این راه انواع مصائب و نارحتی‌ها را تحمل کند و از رشد اجتماعی باز بماند و دیگری در رفاه و آسایش مشغول تحصیل و تفریح و مسافرت است تا روح خود را هم از جهت علمی پرورش دهد و هم از جهت آسایش ناشی از تفریح. قطعا روح و روان کودک دوم با نشاط‌تر و لطیف‌تر است تا اولی. طبق ماده 80 قانون مزبور کارگری که سنش بین 15 تا 18 باشد کارگر نوجوان نامیده می‌شود و طبق ماده 84 همین قانون در مشاغل و کارهایی که به علت ماهیت آن یا شرایطی که کار در آن انجام می‌شود برای سلامتی یا اخلاق کارآموزان یا نوجوانان زیان آور است حداقل سن کار 18 سال تمام است.
به نظر شما چه عواملی موجب بروز این معضل شده‌است؟
به نظر می‌رسد عوامل مختلفی می‌تواند در ایجاد پدیده کودک کار موثر واقع شود. وضعیت بد اقتصادی خانواده مهم‌ترین عامل است. عامل بعدی می‌تواند اختلافات خانوادگی باشد که نتیجه آن طرد شدن کودک از خانواده یا فرار وی از خانواده باشد که اساسا تحصیلات نیز متوقف می‌شود. اضمحلال و فروپاشی کانون گرم خانواده در اثر اختلاف پدر و مادر یا فوت یکی از آنها یا طلاق نقش مهمی در کشانده شدن کودک به سمت اشتغال به کار دارد. کودکی که پناهگاهی و تکیه گاهی نداشته باشد و نتواند ادامه تحصیل دهد راهی جز اشتغال به کار ندارد. در این زمینه وظیفه دولت پر رنگ‌تر می‌شود. وظیفه دولت است که چنین کودکانی را در پناه خود بگیرد و تا حد امکان نیازهای آنان را برطرف کند. قطعا دولت نمی‌تواند نقش والدین کودک یا یکی از آنها را ایفا کند ولی می‌تواند با نظارتی که بر این‌گونه کودکان اعمال کند راه انحراف آنان از مسیر درست زندگی را سد کند یا آن را به حداقل برساند.
آیا پدر و مادری که فرزندش را به کار وامی‌دارد مرتکب جرمی شده‌اند و چه مجازاتی برایشان در نظر گرفته می‌شود؟
بله عمل آنان جرم است و طبق ماده 176 قانون کار مجازات این کار جزای نقدی بین 200 تا 500 برابر حداقل مزد روزانه یک کارگر خواهد بود. البته این میزان مجازاتی است که قانونگذار برای به کارگماردن یک نفر کودک تعیین کرده است و هر چه که تعداد بالاتر برود میزان مجازات نیز افزایش می‌یابد. قانونگذار در این ماده فرقی بین پدر و مادر و اشخاص دیگر قائل نشده و اطلاق حکم قانونگذار اقتضای شمول آن به پدر و مادر را نیز دارد. ولی متاسفانه قانونگذار به این سوال پاسخ نمی‌دهد که کودکی را ناچار از اشتغال به کار است تا بتواند هزینه زندگی مادر بدون سرپرست خود را تامین کند و بدون اشتغال به کار مزبور امکان تامین هزینه زندگی وجود ندارد ؟