< کرونا > تجارت یا بیماری؟
سیر وقایعی که برای این سه بیمار رخ داد، مشتی نمونهی خروار است که سوالهای زیادی در پی دارد. چرا درمان کرونا در ایران پیچیده شده؟ چرا کادر درمان یا سیستم بهداشت و درمان در ایران از پروتکل مشخصی تبعیت نمیکند؟ چرا کادر درمان در روند این بیماری از بیماران سردرگمترند؟ آیا پروتکل واحدی وجود دارد؟ اگر وجود دارد، چرا از آن استفاده نمیشود؟ آیا پزشکان پروتکلها را میخوانند؟ آیا پروتکلها در ایران مطابق پروتکلهای جهانی است و به روز میشود؟ آیا ایران از تجربهی کشورهای دیگر برای درمان کرونا استفاده میکند؟ پاسخ به این پرسشها برای هر فردی که در ایران به کرونا مبتلا میشود، متفاوت و متناقض است؛ مثلاً یکی از متخصصان عفونی در برخورد با این سوال که طبق پروتکل دارو مینویسد یا نه، میگوید: «پروتکل خود منم». یا پزشکی به بیمارش نسخهای طبق پروتکل داده و بیمار قبول نکرده و اصرار داشته داروهایی که خودش میگوید، برایش تجویز شود، اما چیزی که تجربهی بیماران بررسیشده نشان میدهد، حاکی از آن است که بخشی از کادر درمان مثل پرستاران فشار حداکثری را تحمل میکنند و بخش دیگری دست در دست حکومت و مافیای دارو بیماران را به سمت مرگ سوق میدهند. درمان کرونا در ایران به تجارت بدل شده؛ قسمت اعظمی از بخش خصوصی درمان هزینههای گزاف و سنگینی روی دست بیماران میگذارد و بخش دولتی هم با کمبود امکانات از عهدهی درمان خارج از ظرفیتش برنمیآید. با آغاز موج پنجم تبلیغ گستردهای برای تزریق داروی «رمدسویر» و مصرف «فاویپراویر» در فضای مجازی شروع شد. خیلی از پزشکان و داروسازان شروع به تبلیغ این داروها کردند؛ حتی برخی پزشکان برای درگیری پنجدرصدی ریه هم این دارو را تجویز میکردند. چند هفته بعد خبر هزینهی یکمیلیارد یورویی از صندوق توسعهی ملی برای درمان کرونا بیرون آمد و معلوم شد داروهای تهیهشده باید به هر طریق ممکن توسط بیماران استفاده شود تا این هزینه توسط مردم به صندوق توسعه یا جیب مافیا بازگردد. همهی این موارد فضای بیاعتمادی جامعه را نسبت به حکومت و کادر درمان بیشتر میکند. مسلماً بخشی از مردم از قبل به حکومت اعتماد نداشتند، اما بحران کرونا باعث شد کادر درمان در میان مردم تکریم شود و شاید نقطهی اتکای مردم باشد. این اتکا و اعتماد در این دو سال رنگ باخت و امروز گروهی از مردم که درگیر کرونا شدهاند، دیگر به کادر درمان و مخصوصاً پزشکان بیاعتمادند. در بحران اخیر موارد بسیار زیادی از بیماران به جای اعتماد به سیستم بهداشت و درمان ترجیح دادند در خانه بمانند و خوددرمانی کنند که مسائل فاجعهباری را هم تجربه کردند. بخشی از بیماران هم یا برای تهیهی مایحتاج درمان کرونا قربانی بیپولی شدند یا خودشان را بیهیچ سوالی به دست پزشکانی سپردند که از این بازار سود میبرند. روند واکسیناسیون تسریع و موج پنجم نزولی شده، اما چیزی که به جا مانده خانوادههایی داغدار، مردمی خسته و بیمارانی بهبودیافته با عوارض داروهای بیحد و اندازه است. احتمالاً روزی در ایران کرونا هم به پایانش نزدیک میشود، اما آسیبهای سوءمدیریت آن تا سالها ادامه خواهد داشت.