هنرمندان در برزخ فقر و دور از عدالت اجتماعی
در این اوضاع نابسامان جامعه ایران، هنرمندان همچون دیگر اقشار مردم با فقر دست به گریبانند. برخی از هنرمندان تنها راه درآمدشان از راههای هنری بوده مثل شعرا، نقاشان، موزیسین ها، و حتی بازیگران که این روزها با تعطیل شدن سالنهای تئاتر و بسته شدن سینماها بیکار وخانهنشین شدهاند یا فیلم سازانی که از حمایتهای مالی برخوردار نیستند و اگر هم موفق به ساخت فیلمی بشوند چه بسا که اجازه پخش به آنها داده نشود و هیچ وقت جبران هزینههای از دست رفته شان پیش نیاید.چه هنرمندانی که تنها به خاطر فقر و بی پولی سر چهارراهها سیگار میفروشند یا در مترو دستفروشی میکنند، چه کسی پاسخگوی جایگاه و منزلت هنر و هنرمند است؟ این روزها که هنرمند فقط در پی لقمه ای نان روز را شب میکند آیا کسی میداند چه بر سر هنر و نسل آیندهی هنرمند این کشور خواهد آمد؟
استقرار دولت جمهوری اسلامی در ایران سرآغاز نوعی جنگ فرهنگی بود میان نظم جدید اسلامی-شیعی و فرهنگ و هنر مستقل از نهاد دین و سکولار دنیای امروز و به حاشیه رانده شدن هنرمندان و بی توجهی روزافزون به آنها و معیشت آنان که نشان از هنر ستیزی دولت جمهوری اسلامی ایران است. در پی انتشار خبر تأسف انگیز و دلخراش در گذشت شاعر خوزستانی «قاسم آهنین جان» که ابتدا به دلیل عدم توانایی در پرداخت هزینهها از بیمارستان اخراج شده و با وجود ابتلا به سرطان عذر او را خواسته بودند که در نتیجه جان خود را از دست میدهد. یا از بازیگری نام آشنا «ثریا حکمت» باید گفت که در فقر مطلق و در کمال بی توجهی مسؤلین به وضعیت بد معیشتی وی، جان داد.همچنین چه بسیار نوازندگان و یا سازندگان سازهای سنتی که سالهاست دیگر دست به ساز نبرده اند، چراکه به علل مختلف همچون عدم حمایت مالی، از صحنه اجرا باز مانده اند. شاید گاهی برای دلهای شکستهی خودشان بنوازند. چنین هنرمندانی تنها محل درآمدشان از راه ارائه هنرشان میباشد. از آنجا که هنرمندان از حمایت دولت بی بهرهاند، حقوق ثابت ندارند و در وضعیت کرونایی شرایطی به مراتب وخیم تر پیدا کردهاند، عدم بازپرداخت بموقع هزینههای بیمه تکمیلی فشار مضاعفی نیز بر آنها وارد کرده است.
از طرفی هریک از مسئولین ناکارآمد نیز با انداختن توپ در زمین دیگری، هیچ یک پاسخگوی مطالبات هنرمندان زحمتکش نمی باشند. فقر هنر پرور نیست بلکه دشمن هنر است و باعث انحطاط هنر میشود.
کسی که تا دیر وقت مجبور است کارکند وقتی برای مطالعه ندارد، پس چگونه می تواند هنرمند باشدامروزجامعه ما به تبع فقر مادی به فقر هنر نیز گرفتار شده است که عواقب فقر هنر کم از فقر اقتصادی نیست. فقر سلیقه هنرمند را به یک سلیقه ی عام تبدیل میکند و این مهمترین نکته در جلو گیری از رشد فرهنگی، رشد شعور و البته رشد هنر در همهی شاخههای آن است.
مسؤل رسیدگی به امور هنرمندان ارگانها و اداراتی همچون اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی، اداره میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری و … میباشند، اما آیا براستی این ارگانها در این حوزه به مسؤلیتهای خود در زمینه حمایتهای اقتصادی و فرهنگی عمل میکنند؟
یا تنها در فکر ویرانی و غارت هنر ایران زمین و خوار و حقیر شمردن هنرمندان هستند. ما فعالان حقوق بشر اعلام میکنیم: فقر و محرومیت از تامین اجتماعی، فعالان عرصه هنر و هنرمندان ایران در حالی رو به گسترش است که در ماده ۲۵اعلامیه جهانی حقوق بشر که ایران از امضاء کنندگان این سند معتبر بین المللی می باشد. بر محق بودن افراد بر تامین اجتماعی مناسب تأکید میکند چه به لحاظ خوراک،مسکن و برخورداری از خدمات حمایتی اجتماعی درمواقع بیکاری، بیماری، نقص عضو، بیوگی، پیری و یا در تمام موارد دیگری که به علل خارج از اراده انسان، وسایل امرار معاش او از بین رفته باشد که باید از شرایط آبرومندانه زندگی برخوردارشود.امابرخوردهای قهرآمیز ارگانهای امنیتی و قضائی با شهروندان ایران بر خواسته های این افراد مصداق بارز نقض حقوق بشر نیز می باشد.
کانون دفاع از حقوق بشر در ایران