مؤلفههای ایجاد فقر در جامعه
🔍 تورم یکی از دلایل اصلی گسترش فقر در جوامع میباشد زمانیکه نرخ مسکن ، ارز، موادغذایی ، دارو و ... در کشور افزایش پیدا کند، جمعیت فقرا نیز بالتبع آن افزایش پیدا میکند . اما نحوه شکلگیری فقر و تبعات آن بر اقتصاد جوامع چگونه است ؟
فقر عموما در جامعه جهانی در کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته وجود دارد و همه کشورهای جهان به نوعی درگیر این مسئله هستند، در دنیای جدید و اقتصاد مدرن یک شکاف و دوگانگی بین فقیر و غنی ایجاد شده است. در حال حاضر درآمد حدود ۵۰ درصد مردم جهان با ثروت حدود ۱۰۰ نفر برابری میکند، این مسائل موجب میشود با افزایش تعداد فقرا مواجه باشیم، اما وجود فقر در جهان توجیهی برای عادیسازی این پدیده نیست و نباید از کنار این مسئله به راحتی عبور کنیم.
در علوم انسانی تعریف واحدی از متغیرها نداریم و واژه فقر بیش از ۱۰ تعریف دارد، عمدتا در تعریف واژه فقر مسئله مشقت و سختی در تأمین معیشت مدنظر است، در واقع افرادی فقیر محسوب میشوند که در تامین حداقلهای زندگی با مشکل مواجه هستند و در این رابطه به سهم موادغذایی توجه بیشتری صورت گرفته است. به طور مثال برای شناسایی فقرا بررسی میکنند چند درصد درآمد خانوار به مایحتاج خوراکی اختصاص پیدا میکند، هر اندازه سهم درآمد یک خانوار به مواد غذایی اختصاص پیدا کند این جامعه فقیرتر است. در واقع فقر به دو دسته فقر نسبی و فقر مطلق تقسیمبندی میشود
در فقر نسبی هر فرد در جامعه درآمد خود را با درآمد فرد دیگر، شهر دیگر و کلان شهر مقایسه میکند، اگر درآمد این فرد پایینتر از فرد دیگر باشد، میگوییم فقر نسبی بر جامعه حاکم است و معمولا در همه جوامع به علت یکسان نبودن درآمد بین افراد جامعه فقر نسبی حاکم است. اما امروز موضوع اصلی، فقر مطلق است، یعنی افراد آن جامعه از منابع ضروری مانند خوراک، پوشاک، مسکن، دارو، بهداشت و ... برای ادامه زندگی محروم هستند، اگر فردی در تأمین این مایحتاج با مشکل مواجه باشد در فقر مطلق بهسر میبرد و میگوییم این خانوارها زیر خط فقر هستند. آمارها معمولا با واقعیتهای جامعه همخوانی ندارد، عموما در جوامع شهری به خانوارهایی که درآمد آنها کمتر از یک میزان خاص باشد، خانوارهای زیر خط فقر میگوییم. تورم را یکی از دلایل و عوامل اصلی گسترش فقر در جوامع میتوان عنوان کرد : زمانیکه نرخ مسکن، ارز، موادغذایی، دارو و ... در کشور افزایش پیدا کند، جمعیت فقرا نیز بالتبع آن افزایش پیدا میکند، طبق آمارها تورم در حال حاضر در ایران حدود ۴۰ درصد است.
برخی سیاستهای نادرست یکی از دلایل افزایش تورم در کشور است، تعدای از مسئولان برای خیرخواهی دست به برخی اقدامات در کشور میزنند که برای اجرای این برنامهها هیچ کار علمی و تجزیه و تحلیل صورت نگرفته است و نتیجه معکوس میدهد. بهطور مثال تخصیص ارز ۴۲۰۰ تومانی برای واردات کالاهای اساسی باعث به وجود آمدن رانت و اثرات سوء بر بازار شد و تورم در کشور بالا رفت. از دیگر عوامل موثر در افزایش تعداد فقرا در جامعه توزیع نامناسب ثروت و درآمد را میتوان عنوان کرد. دولتها برای گسترش عدالت در جامعه باید توزیع ثروت را به صورت مناسب انجام بدهند، ضریب جینی یک معیار سنجش، برای شکاف بین فقرا و ثروتمندان در جامعه است، در سالیان اخیر به خصوص در سال ۹۸ و اوایل ۹۹ شاخص و ضریب جینی در کشور افزایش پیدا کرده و فاصله فقیر و غنی بسیار افزایش داشته است. سهم هزینه ناخالص هر دهک از هزینه کل اقتصاد، شاخصی است که میتواند عمق شکاف دهک برخوردار و غیربرخوردار را نشان دهد و دادههای مرکز آمار ایران نشان میدهد که در سال گذشته سهم دهک دهم از مصرف کل معادل۷.۳۱ درصد بوده است و در حقیقت یکسوم از هزینه ناخالص اقتصاد در دهک دهم رخ داده است. ناتوان شدن دهکهای پایین جامعه در پی شکاف طبقاتی این در حالی است که سهم دهک نهم، معادل 8.15 درصد است و در واقع دهک نهم نصف دهک دهم در طول سال ۹۸ هزینه کردهاند، اما این عدد برای دهکهای پایین جامعه بسیار پایینتر است، سهم هزینه ناخالص دهک اول که معرف افراد نیازمند جامعه است، معادل 3.2 درصد گزارش شده، یعنی دهک برخوردار 7.12 برابر دهک غیربرخوردار در طول سال هزینه کرده که میتوان گفت که مردم دهکهای پایین بازهم ناتوانتر شدهاند.
تبعات فقر در کشور بر کسی پوشیده نیست وقتی تعداد فقرا در جامعه افزایش پیدا میکند، جرم و جنایت و بزهکاری بطبع نیز افزایش پیدا میکند و زمانی که فساد در حوزههای مختلف شکل میگیرد تبعات اجتماعی و اقتصادی بسیاری بر جامعه میگذارد. تبعات این اتفاقات نه تنها رشد فقر را در کشور بدنبال است، بلکه باعث ناتوانتر شدن قشری میشود که بیشترین تاثیر را در چرخش چرخ اقتصادی دارند، طبقه کارگری بیشترین بخش هرم تولید هستند که با ادامه این وضعیت و افزایش فشار مضاعف اقتصادی، بخش مولد با از دست دادن مهمترین مهرههای خود دچار مشکل میشود. وقتی بخش مولد جامعه که همان جوانان هستند انگیزه خود را بر اثر افزایش فقر از دست بدهند در بلندمدت رشد اقتصادی در کشور کاهش پیدا میکند و فقر در کشور تشدید میشود و یک دور باطل در اقتصاد کشور بهوجود میآید. تحریمهای بینالمللی نیز در افزایش هزینههای خانوار و افزایش فقر در جامعه موثر است...